درآمد
با همه ی اصالتی که در لهجه و ساختار ایرانی کمانچه احساس می شود و با این که تا بحال با قاطعیت در ریشه ی ایرانی این ساز تردید نشان داده نشده است، اما صد افسوس که آشفتگی و تاریکی های تاریخ و تاریخ نگاری، و نیز محدودیت های سیاسی و حکومتی سلسله ها برای موسیقی این سرزمین، دامن کمانچه را نیز گرفته و زندگی نامه ی نامنظم و مبهمی برای آن به وجود آورده است.
از تاریخچه ی این ساز در ایران پیش از اسلام، گزارش مشخصی در دست نیست. بعد از اسلام نیز نام و تاریخ آن با رباب و غیچک و… خلط شده است و از آن زمان تا آغاز دوره ی صفویه نیز بجز مواردی معدود، نامی از آن نیامده و از عصر صفویه هم غیر از ذکر نام چند کمانچه نواز، دانشی از آن به ما نرسیده است.
گزارش های مربوط به تراکم گروه کثیری کمانچه نواز در دوره ی قاجار هم نشانه ی خوبی از رونق کمانچه در این برهه نیست، چراکه همین خود گواهی بر شدت منعیات و مجازات های بی رحمانه در حق نوازندگان در ادوار گذشته بوده و از متواری شدن نسل های پیشین به سمت هرات و قسطنطنیه و… حکایت دارد. و این گونه است که برای این دوره نیز تاریخچه و پیشینه ی چندان روشنی مشاهده نمی شود. این گروه از هنرمندان در صورت دریافت اولین اخبار از رفع تهدیدات سلسله های قبلی و تشویق و ترغیب حاکمان جدید، به سمت پایتخت آنان گسیل می شده، اما اطلاعات مشخصی از پیشینه ی خود را همراه نداشته اند و در واقع گویی تاریخ شاهد ظهور ناگهانی آنان می شده است. این اتفاق در مورد اغلب نوازندگان و هنرمندان موسیقی صادق است. بر این اساس باید بپذیریم که چنین پژوهشی در مراحل اولیه ی خود، نتیجه چندان روشنی دربر نخواهد داشت. پس پژوهشگر به ناگزیر می بایست راه های دیگری را در پیش بگیرد.

به هر حال کلیات پرداخت به تاریخ پژوهی این ساز نیز به همان شیوه ی به کار رفته در کتابچه های پیشین (تار، نی، آواز و سنتور) صورت گرفته است، با این تفاوت که حضور جدی کمانچه در موسیقی نواحی ایران و برخی اقوام کهن مانند لُرها و نیز پراکندگی اشکالی از آن در سراسر جهان، دایره نگاه به سمت تاریخ شناسی این ساز را متفاوت و گسترده می سازد. در این میان مترادف هایی چون رباب، غیچک (=غژک)، تال و… از یک طرف بر ابهامات بحث افزوده و از سوی دیگر، میدان پژوهش این ساز را به سمت نواحی دیگری می گستراند.
افزون بر ریشه شناسی و تاریخ شناسی این واژه جستجوی آن در آثار شاعران هزاره ی اخیر، تاریخ شناسی قرن به قرن و مقایسه گزارش ها و پژوهش های مربوط به آن، شرح چگونگی آن در موسیقی نواحی به ویژه لرستان، جستجوی نمونه های مشابه در موسیقی دیگر کشورهای جهان و شرحی از کمانچه نوازان ایران در چند سده ی گذشته، از جمله موارد متفاوت مربوط به کمانچه است که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.
همان طور که در دیباچه های پیشین هم گفته شد، این شکل از پردازش، مختصری از یک نوشتار کلی است که برای برنامه دلنوازان، (که دفتر تخصصی موسیقی در هنرسرای خورشید برگزار می کند) در نظر گرفته شده و اصل آن در سال آتی به صورت مجموعه در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد، امید که مقبول نظر عزیزان واقع شود.

دیدگاهتان را بنویسید