درآمد
اغلب موسیقی شناسان و پژوهشگران اذعان دارند که تنبک، با همه ی سادگی در ساختار، کامل ترین و در عین حال پیچیده ترین ساز کوبه ای جهان در بیان ریتم و زمان است.
افزون بر این در طول سده ی گذشته، بارها از موسیقی دانان برجسته داخلی و خارجی شنیده شده است؛ لهجه و قدرت گفتار موسیقایی تنبک به گونه ای است که باید آن را در زمره ی سازهای نغمه پرداز (=ملودیک) به شمار آورد. به طور مشخص در دهه های اولیه ی همین قرن، در طی سفر یکی از آهنگسازان بزرگ روس به ایران و مشاهده ی هنرنمایی استاد حسین تهرانی در همراهی با ارکسترهایی از وزیری و صبا، وی با قاطعیت بر این ویژگی تأکید کرده بود. در چند دهه ی اخیر نیز شاهد رشد بسیار فزاینده ی تکنیک در نوازندگی این ساز و نقش جدی تر آن در قالب ارکستر و اجرا بوده ایم که در مقایسه با آن چه از ضبط های باقی مانده از تنبک نوازی عصر قاجار در اختیار داریم، فاصله ای نجومی احساس می شود.
به راستی دلیل این همه اختلاف چیست؟ آیا می توان پذیرفت که تا پیش از سیر تکاملی یاد شده، ریتم و کوبه نوازی و نهایتاً تنبک نوازی در ایران از سطح مطلوبی برخوردار نبوده است؟!
با کمترین آگاهی از پیشینه ی فرهنگ موسیقی ایران، جواب این سئوال منفی خواهد بود. اما فراتر از آن هنگامی که بازسازی؛ ساختار آهنگسازی نظام مُدال و دوره های ایقاعی پیش از صفویه (در عصر عبدالقادر مراغی و پیش تر از آن را) در آلبوم های «سرخانه» و «شوق نامه» مرور می کنیم، در کمال حیرت و اندوه این بار از خود می پرسیم؛ دلیل این همه دوری از اصل پیشرو و آن همه دستاوردهای کم نظیر که در هر برهه به اوج کمال خو می رسیده، چه بوده است؟

با این پرسش و پاسخ به آسانی درمی یابیم؛ اگرچه از کهن ترین روزگاران، نشانه هایی از تنبک، مشابه با نام و ساختار کنونی آن وجود داشته و متن پیش رو نیز با استناد به شواهد و مدارکی بر آن تأکید می کند، اما متأسفانه برای تاریخچه ی این ساز نیز سرنوشتی بهتر از سایر سازها و دیگر اجزای فرهنگ موسیقی ایران، رقم نخورده است.
آن چه از ایران پیش از اسلام درباره تنبک به جای مانده، با همه ی فراوانی بُعد زمان، دست کم از منظر واژه شناسی، بسی فزون تر از اطلاعات دست و پا شکسته و مملو از تردید دوازده قرن بعد از اسلام تا آغاز دوره ی قاجار است. دلایل عمده ی این نقصان می تواند تاریخ نویسی عربی برای ایران و نیز محدودیت های سیاسی و حکومتی سلسله ها بوده باشد. در این میان گسست های فرهنگ ادوار نیز مزید بر علت بوده است.
باری این دیباچه بر آن است تا ضمن بررسی متون کهن ایران پیش از اسلام و آثار موسیقایی بازمانده در دیگر نقاط جهان، گم شده های تاریخ این ساز را به گونه ای دیگر جستجو نماید؛
تئوری های پیرامون تحول واژگان دومبلک (=دومبرک)، تبوراک، تبیر، طبل، پلنگ و… که برای اولین بار توسط نگارنده در این پژوهش مطرح شده است، به همراه شرح مختصری از تاریخ نخستین کوبه ها در اقصا نقاط جهان و نیز مقایسه سازهای کوبه ای و نام واژه های آن ها، می تواند هریک راهنمایی مفید برای رهیافت به تاریکی های تاریخ موسیقی این سرزمین باشد.

«اکبر یاوریان» شاهین‌شهر-اردیبهشت ماه نود و شش

دیدگاهتان را بنویسید