چرا نواختن با این همه نادرستی همراه است؟
 تا حد زیادی علت تردید ذهنی است…
ساده ترین قطعه خود را برداشته و با سرعت عادی بنوازید. ذهن خود را متوجه آن نگه دارید, نادرستی و بی دقتی از میان می رود. با این همه اگر قطعه ایی دشوارتر را بردارید و آن را تا حدی سریع تر از حد توانایی خود بنوازید, بی دقتی و خطا فورا ظاهر می شود. راز این مسئله در همین است.
آهسته نواختن به اراده ایی قوی نیاز دارد. آسان میتوان به خواسته های خود بال و پر داد تا ما را به سریع تر نواختن بکشانند و با خود ببرند.
هنرجو تنها به. کمک کار سخت باید آرام تمرین کند و سپس آرام آرام به سرعت خود بیافزاید و نهایتا نباید با سرعتی به اجرا بپردازد که به آشفتگی در ذهن و انگشتان می انجامد. برای سرعت هیچ حدی وجود ندارد به شرط آن که بتوانیم درست بنوازیم.
یک آزمون خوب برای دقت آن است که ببینید آیا می توانید یک قطعه را در هر سرعتی بنوازید. معمولا اجرای یک اثر با سرعتی متوسط از اجرای آن با سرعت بالا سخت تر است. مترونوم وسیله خوبی برای آزمون سرعت است. ابتدا به آرامی نواختنِ با آن را شروع کنید و کم کم سرعت را با تکرار فراوان بالا ببرید. سعی کنید همین را بدون مترونوم نیز انجام دهید. هنر جو باید حس تمپو را در خود پدید آورد. در واقع آثار موسیقی در کل با تمپوهای متفاوتی شناخته می شوند. هنرجو باید یاد بگیرد تقریبا به طور غریزی سرعت موومان های مختلف یک سونات بتهوون, نوکتورن های شوپن یا شبانه های شومان را دریابد. البته بی شک میان تمپوهای انتخابی افراد تفاوت هایی وجود دارد اما تمپو های اغراق آمیز ( چه بسیار تند و چه بسیار کند ) در میان شایع ترین اشکالِ بی دقتی جای می گیرند…

دیدگاهتان را بنویسید