در تقسیمات ردیف کنونی موسیقی ملی ایران، «بیات اصفهان» به عنوان تنها آواز متعلق به دستگاه همایون شناسانده شده است.
این انتساب مربوط به آخرین تقسیمبندی در موسیقی ایرانی است که در اواسط دورهی قاجار صورت گرفته و طی آن ساختار موسیقی ایران از فرم مقامی به دستگاهی تبدیل شده است. دستکم از بعد از اسلام تا دورهی یاد شده واژهی اصفهان، در قالب یک واژهی موسیقایی بارها با مقیاسهای بزرگ و کوچکی مورد استفاده بوده است:
در اغلب لغتنامههای چند سدهی اخیر آمده است که بر اساس کُتُب قدیمی موسیقی عرب و رسالهها (که در واقع ترجمهای عربی از مبانی موسیقی ایران پیش از اسلام بودهاند)، یکی از چهار پایهی اولیه و اصلی (راست، عراق، زیرافکند، اصفهان) برای همهی دستگاهها و مقامهای موسیقی، «اصفهان» بوده است.
از هر یک از این چهارپایه، دو شاخه ایجاد میشده که «حسینی» و «نوا» از شاخههای بهدست آمده از اصفهان بودهاند. با جمع بستن چهارپایهی یاد شده و هشت شاخه بهدست آمده از آنها، اصفهان یکی از دوازده پرده موسیقی قدیم محسوب میشده است.
در فرهنگ آنندراج (۱۳۶۳: ج۱/۳۱۶) اصفهان نام پردهای آمده که «اصفهانک» نیز خوانده میشود. شاهد زیر نیز برای این معنی ذکر شده است:
مطرب در اصفهان چو سرود این غزل قبول از جزر و مد نالهی او زنده رود شد
این در حالی است که در ردیفهای کنونی «اصفهانک» نام گوشهی کوچکی است که در دستگاه ماهور (در ردیف میرزاعبدالله به روایت برومند) و نیز در راست پنجگاه در ردیف معروفی اجرا میشود.
اما مهمتر اینکه: در میان اسامی الحان منسوب به دورهی ساسانیان، با واژگانی چون: سپاهان و سپهبدان مواجه میشویم که به احتمال میتوانند از پایههای اولیهی ترکیب مورد بحث بهشمار آیند.
حال جای این پرسش است که: آیا این همه تأکید بر نامواژه اصفهان، به معنی اهمیت فرهنگی و هنری این منطقه در ادوار گذشته است؟
بررسی این پرسش نیازمند به تاریخشناسی موسیقی اصفهان است که در حوصله این مقال نیست. با این وجود در لابلای پارهای از مطالب این نوشتار میتوان گاه نشانههایی از تاریخ موسیقی این دیار را بهدست آورد.
برای ورود به چنین بحثی ناگزیریم ابتدا هریک از اجزای ترکیب یاد شده («بیات» و «اصفهان») را به صورت مجزا مورد بررسی تاریخشناسی و ریشهشناسی قرار داده و سپس به جایگاه، نقش و ساختار ترکیب بیات اصفهان بپردازیم:
بیات
این واژه امروزه در فرهنگ موسیقی ایران در ترکیبهای متعددی چون بیات اصفهان، بیات ترک، بیات کرد، بیات عجم و غیره (که در ادامه به هر یک اشاره میشود) کاربرد فراوان و جدی دارد. اما به تنهایی مورد استفاده نیست. این واژه در فرهنگهای قدیمی (از جمله غیاث اللغات و آنندراج) به عنوان شعبهای در موسیقی قدیم آورده شده و بجز در ترکیبها و اشکالی مانند: نوروز بیاتی، نیم بیاتی، بیاتی و… در متون پیشتر از زمان نگارش فرهنگهای یاد شده دیده نشده است، ضمن آنکه در میان اسامی و الحان و نغمات کهن (مانند اسامی الحان دورهی ساسانیان) چنین نام واژهای وجود ندارد، مگر به مانند برخی از اسامی نغمهها، دچار تغییر نام گردیده و مفهوم آن دگرگون شده باشد.
برای ادامه مطلب رجوع شود به دفتر سوم “ریشه شناسی چند واژه ی موسیقی” اثر “اکبر یاوریان”
برای تهیه این کتاب می توانید از اینجا اقدام نمایید.