موسيقي سنتي ايران

نگاهی مختصر برخلوت همیشگی موسیقی سنتی ایران

در میان نخبگان قدیمی ترین تعریف جامع از موسیقی را افلاطون به زیبایی ارائه داده است:…موسیقی ناموس اخلاقی است كه روحی به جهانیان بدل به تفكر، جهش به تصور، شادی به حیات و همه چیز می دهد
و امام غزالی متوفی به سال ۵۰۵ هـ. ق برابر با ۱۱۱۱ میلادی در میان اندیشمندان اسلامی نافذترین شرح از موسیقی را بیان كرده است.
وی می گوید:…دل ها و اندیشه های نهانی، معادن اسرارند و مخازن سنگ های گرانبها و در میان آنها گوهرهایی یافت می شود كه همگی چونان اخگرانند نهفته در دل آهن و پولاد و...
و كشف اسرار آنها به هیچ راه دیگر میسر نیست مگر با جرقه سماع، چرا كه به هیچ طریقی نمی توان به دل ها راه برد مگر از طریق گوش… و سماع حقا كه محك راستین است، چه همینكه روح موسیقی در كالبد دل بدمد، هر آنچه كه آن مستولی است، همان را از آن بیرون می آورد
اما از نگاه علمی موسیقی را فن تركیب اصوات دانسته اند به نحوی كه به گوش خوشایند باشد.

در فرهنگ ها آمده است: موسیقی یك واژه ماخوذ از یونانی mousike است كه در لاتین musica، به فرانسوی musiqua، انگلیسی music و به آلمانی musik تلفظ می شود و ریشه آن musa به معنی muse كه هر یك از نه رب النوع اساطیری یونان، حامیان هنرهای زیبا بوده اند
اما بی جا نیست اگر ریشه این واژه را در پیشینه فرهنگ و زبان كهن و باستانی ایران زمین هم جست وجو كنیم.

bg patternتنبورنواز در دوره باستان

 موسیقی در دوره هخامنشی
تفاوت بارز پادشاهی همچون كورش به عنوان پایه گذار سلسله هخامنشی و اندیشه های بزرگ انسانی و عدالت خواهی او سبب می شود تا در این دوره نگاه ویژه ای به رشد فرهنگ و تمدن و علوم و فنون افكنده شود. حفاری های تخت جمشید حكایت از رشد هنر معماری و روابط تاریخی ایران و یونان و داد و ستدهای فرهنگی و مهارتی این دو ملت متمدن می نماید كه از دیرباز خود را رقیب یكدیگر دانسته اند. از چگونگی روند موسیقی در این برهه از زمان اطلاعات كافی وجود ندارد تا سطح این هنر در قیاس با آن معماری های عظیم را نشان دهد. تنها تاریخ نگارانی چون زنوفن  ( xenophone ) از سرودهایی سخن می گویند كه كورش به هنگام حمله به ارتش آسور می خوانده است و سپاهیان او با صدای بلند و با احترام و ادب زیاد دنباله آن را خوانده، آنگاه با قدم های مساوی و با نظم تمام به راه می افتادند.

bg pattern  

دوره اشكانیانچنگ نواز در دوره باستان
در دوره اشكانیان فرهنگ و آداب یونانی مابانه پادشاهان این سلسله ( علیرغم برچیده شدن سلوكیان) تا حدودی باعث ركود و سكون فرهنگ و هنر ایرانی گردید. بویژه در زمان پادشاهی موسوم به ارد اول كه دوستدار ادبیات یونانی بود. در مجالس او نمایش های یونانی مانند تصنیفات ای پید ( ipide)  را نمایش می دادند. بی شك موسیقی و آواز یونانی را همراه با آن نمایش ها می خوانده اندو شاید به خاطر شرایط این دوره از تاریخ موسیقی ایران است كه برخی محققان بویژه پژوهشگران داخلی تحت تاثیر برتری جویی های اروپاییان، فرهنگ و هنر ایرانی و بویژه موسیقی ایرانی را اشتباها متاثر از فرهنگ یونانی می دانند. غافل از آن كه حداقل از سه هزار سال پیش از این تاریخ ( پنج هزار سال پیش تاكنون )  آثار و اسنادی موجود است كه حاكی از توانمندی های اعجاب آور ایرانیان در زمینه موسیقی است.

bg pattern    
چنگ نواز در دوره باستان

دوره ساسانیان
موسیقیدان ها در این دوره جایگاه خاصی پیدا كرده و مقام ویژه ای یافتند. ولی متاسفانه نبوغ خوانندگان و نوازندگان ماهر و قدرتمند و استادان به نام این روزگار چندان ثبت و ضبط نشده است. باربد پیش از آن كه به پایگاه خنیاگری دربارگاه خسرو پرویز ساسانی دست یابد، نوازنده، خواننده و سازنده ای چیره دست بود كه توفیق در این هنرها را مدیون استاتیدی بوده است كه در جامعه آن روزگار منزلتی داشته اند. اما وابسته به دستگاهی نبوده اند كه به چشم تاریخ نویسان زمان بیاید و پیش از آنان استادان و هنرمندان دیگری هم بوده اند كه آثاری آفریده اند و متاسفانه نه نام آنها را می دانیم و نه از چگونگی آثارشان با خبر هستیم. به جز باربد، هنرمندان و نوابغ دیگری در رشته موسیقی مانند نكیسا، بامشاذ، رامتین یا رامین و آزادوار چنگی و … نام برده اند كه هر كدام سهم به سزایی در پویایی موسیقی زمان خود داشته اند.

bg pattern 

دوره اسلامی
پس از ورود اسلام به ایران، تا مدت ها موسیقی ایرانی در سكوت به سر برد تا با تحولات جدید هماهنگ شده تا اینكه موسیقیدان ها وارد دستگاه اموی شدند و ارج و قربی یافتند.
مرحوم استاد عبدالحسین زرین كوب در كتاب (دو قرن سكوت)، این دوره از تاریخ را اینگونه شرح می دهد: بدینگونه زبان تازی، … زبان خسروان و موبدان و اندرزگران و خنیاگران كهن را در تنگنای خموشی افكند. با این همه اگر چند ترانه خسروانی و آهنگ های مغانی در برابر آهنگ قرآن و بانگ اذان خاموشی گزید، لیكن نغمه های شورانگیز و دلكش پارسی اندك اندك بر هدی های تازیان برتری یافت و موسیقی و آواز پارسی به اندك زمان فراخنای بیابان های عرب را نیز در نوشت و فرو گرفت
در این دوره موسیقیدان های بزرگی پا به عرصه وجود نهادند كه نام برخی از آنها از این قرار است: ۱- ابراهیم موصلی كه یك نجیب زاده ایرانی متولد كوفه بود ۲اسحاق بن ابراهیم كه صاحب (الاغانی)  او را در توانمندی به دریا و سایر موسیقیدان های زمان او را به نهرها و جوی ها تشبیه كرده است. ۳- ابوالفرج اصفهانی مولف اثر معروف الاغانی.

bg pattern

پویایی موسیقی و نگاه علمی به آن
مورخین، ابونصر فارابی را اولین كسی می دانند كه شیوه عملی موسیقی را علمی می كند و در كتاب (الموسیقی الكبیر) از قوانین صوت و نسبت های ریاضی اصوات سخن می گوید و آنها را بررسی می كند. گرچه انتظار آن بوده است كه قافله سالار پیشرو و قدرتمند، یعنی فرهنگ و تمدن ایرانی در كنار رشد ادبیات و معماری و هنرهای بی بدیل سفال و مفرغ و غیره، هنر موسیقی را هم در كاروان خود همراه داشته باشد.
و جالب آن كه در برخی از رساله های قدیمی به شكل جسته و گریخته صحبت از خط نگارشی آوایی به نام (ویش دبیره)  رفته است. كه احتمالا مانند خط (نت) اجرا و خواندن سرودهای مذهبی (گات ها)  از روی آنها و به شكل دو صدایی دو گروه زنان و مردان صورت می گرفته كه شاید نوعی اجرای دو و یا چند صدایی را در ساختار خود داشته است. افسوس كه امروزه سندی معتبر )و یا مصوت( در این زمینه در دست نیست تا بتوان با اطمینان و قاطعیت ارائه داد و به نقد این موضوع پرداخت.
    پس از فارابی كسان دیگری در مورد موسیقی تحقیقاتی داشته اند از جمله ابوعلی حسین ابن سینا كه دو رساله تالیف كرده است. یكی از آنها به زبان عربی جزو كتاب شفا و دیگری به فارسی جزو دانشنامه علایی صفی الدین ارموی و عبدالقادر مراغه ای نیز هر كدام نوشته هایی درباره موسیقی دارند. اما این آثار و تحقیقات، زمینه مناسبی برای پیگیری و تداوم توسط نسل بعداز آنها نمی شود تا زنجیره وار پیام تلاش های فارابی و دیگران را به نسل های بعد منتقل سازد؛ كه البته غالب این ناكامی ها دلیلی جز محدودیت ها و ممنوعیت های تحمیلی سال های استعماری نداشته است.
در دوره های دیگر تاریخ موسیقی ایران هم پیوسته(به بهانه های متفاوت) مثلث منع و جهش و سكون، تكرار و تكرار می شود كه در این میان تنها عاشقانی دلسوخته در كنج خلوت شبانه خود و یا به دور از انظار، به پاسداری میراث پیشینیان می نشستند. گاه در طول یك دوره پنجاه و یا حتی صدساله به جز معدود كسانی كه دانسته های خود را به فرزندان و آنها نیز به فرزندان و شاگردان خود، به صورت سینه به سینه انتقال می دادند، نامی از نوازنده، خواننده و یا موسیقیدان برجسته، نوآور و یا تاثیرگذاری ثبت نگردیده است. در حالی كه در همین اثنا اروپا تحت تاثیر رنسانسی كه زمانی پیشتر بساط كهنه گرایی را از آن سرزمین برچیده بود، می رفت تا بستر رشد موسیقی علمی دنیا را فراهم تر سازد.
این غربت و سكون تا دوره ناصر در عهد قاجار كماكان ادامه می یابد تا اینكه به واسطه توجه شخص فرهنگ پروری چون میرزا تقی خان امیركبیر، هنرمندی از فراهان به تهران فراخوانده می شود كه بزرگان موسیقی در سال های بعد او و خانواده بازمانده از او را خاندان هنر موسیقی نامیدند. علی اكبر خان فراهانی نوازنده بزرگ تار در دربار ناصری بود كه ضمن انجام نوازندگی در دربار، اجازه زندگی در خارج از بارگاه را می یابد و در یكی از محله های تهران به زندگی و آموزش فرزندان و شاگردان خود مشغول می شود. پس از مرگ زود هنگام و دردناك این هنرمند عاشق و وارسته، فرزندانش میرزا عبدا… و میرزاحسینقلی ادامه مشق های موسیقی را از آقا غلامحسین پسرعمو و شاگرد پدر خود آموختندو بعداز تكمیل، شاگردان برجسته ای را تربیت كرده كه غالب پویایی های امروزه موسیقی ایران در گرو تلاش و ایثار آن بزرگواران بوده است.

اولین مدرسه موسیقی توسط كلنل علی نقی خان وزیری كه از شاگردان میرزا عبدا… و میرزا حسینقلی بود، در سال هزار و سیصد هجری شمسی در تهران دایر شد و دیری نپایید كه به یك مدرسه شبانه روزی فعال تبدیل و در بسیاری از رشته های سازی (سازهای ایرانی و غربی پیانو، ویولن و…) اقدام به آموزش كرد. لازم به ذكر است كه پیشتر از آن مدرسه موزیك نظام به عنوان شعبه ای از دارالفنون اقدام به استخدام نوازندگان و آهنگسازانی از اروپا كرده بود كه نتیجه آن، تعلیم تعدادی نوازنده و آهنگساز بزرگ در موزیك نظام بود. كسانی چون غلامرضا مین باشیان (كه بعداز لومر فرانسوی به سمت ریاست مدرسه موزیك درآمد) و حسین هنگ آفرین و ناصر همایون از شاگردان این مدرسه بودند.

چنانکه روشن است اولین متد علمی آموزشی موسیقی، منطبق با شیوه نت نگاری اروپایی كه می توانست در اختیار عموم اقشار قرار گیرد، كتاب هایی بودند كه توسط مرحوم وزیری (در رشته های تار، ویولن و تئوری موسیقی و غیره) به رشته تحریر درآمد و در ادامه آن شاگردانش كتاب های دیگری را نگاشتند. آموزش این كتاب ها موجب رشد سریع سطح فراگیری و تعدد و تكثر شاگردانی شد كه بعدها هر یك تلاش وافر و ذوق سرشاری در این راه پر مشقت از خود نشان داده و تعدادی شاگرد زبده را پرورش دادند كه امروزه برخی از نوادگان هنری آنها و یا تلاش ها و آثارشان را به عنوان افتخارات ملی و فرهنگی ایران زمین در كنار خود داریم.

كلنل علي نقي خان وزيري

bg pattern

ساختار سازهای ایرانی و تكامل آنها
درباره شكل اولیه سازهای ایرانی اسناد و منابع مكتوب و چندان موثقی در دست نیست به جز اشكال حكاكی شده بر در و دیوار كاخ ها و یا نقلی كه از اشعار و نوشته های بزرگان عرصه ادبی و فرهنگ در حد نام و یا احوالات شاعرانه آن سازها، كه دستمایه برخی تحقیقات قرار گرفته اند. در برخی از متون و رسالات قدیمی هم اسامی بسیاری از سازهای قدیمی آمده كه امروزه ما از چگونگی شكل نوع و صدای آنها بی خبریم. سازهایی مانند: بانوغن، تیربال، چنجیق، رموز، زنامی (قره نی؟)، سفاقص، شامشته، شدرغو، شیزان و … كه تنها نامی از آنها باقی مانده است.

برخی تغییرات در ساختار سازی مانند تار را به فارابی نسبت داده اند كه سندیت ندارد، با این وجود می توان قاطعانه گفت همزمان با پویایی های اخیر از حدود یكصد و پنجاه سال گذشته تاكنون، نوابغی هم در رشته ساز سازی ظهور یافته اند كه براساس عشق وعلاقه و تجربه در ساختار سازهای ایرانی تغییراتی منطبق باعلم فیزیك صوت(و مورد پذیرش گوش ایرانی) ایجاد كرده اند. اگر چه از سطح سواد علمی هنرمندی مانند یحیی خان تارساز آنچنان با خبر نیستیم اما پیشرفت او در این رشته آنقدر در سازهای بازمانده از وی جلوه گری می كند كه نمی توان پذیرفت رشد او تنها نتیجه تجربی بوده و نگاه علمی به موضوع نداشته است. پس از دوره یحیی تاكنون نیر هنرمندانی عاشق و خوش ذوق وارد این عرصه شده اند كه با تحصیل و تلاش فردی خود به دریچه نگاه علمی این مقوله رسیده اند. توجه مسوولانه و فراگیر علمی كه تحت هدایت و حمایت كانون و یا موسسه ای دولتی و غیردولتی باشد هرگز صورت نگرفته است. و به جرات می توان گفت حداقل نیمی از علاقه مندان و هنرجویان مبتدی در آغاز كار از ابزار مناسب برخوردار نیستند.
    
 اكبر یاوریان
روزنامه اعتماد ملی، شماره ۱۹۶ به تاریخ ۱۰/۷/۸۵

دیدگاهتان را بنویسید