استاد هوشنگ ظریف
 «بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران            كز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران»
در یكی از تاریك‌ترین ایام این سرزمین بلازده كه اخبار یأس آور از زمین و آسـمان آن باریـدن گرفتـه است و گویی سایه‌ی وحشت جغدهای شوم بر در و دیوار آن می‌لولد، ستاره‌ای افـول مـی‌كنـد كـه عمـر گرانمایـه اش مصروف آموختن دقائق موسیقی شریف ایران و حقایق شاكله ظریف آن گردید . گویی كـه ایـن بخـت تیـره، حتی خنیاگری به موییدن بر این دردها برای ما روا نمی‌دارد!
آراستگی زخمه‌های استاد هوشنگ ظریف و جادوی نغمه پردازی‌هایش ، ژان دورینگ‌ها را از عـالم درس و مشق فلسفی خود بیرون كشانید و در وادی موسیقی ایران زمین سرگردان ساخت (چنانكه ثبت ردیف سازی موسیقی ایران بقلم دورینگ، برخاسته از همین آمدوشدهای عاشقانه است) و نیز علیزاده‌ها و طلایی‌ها كه در نوجوانی جذبه قامت افراشته استاد آنها را كوچه به كوچه می‌كشانید و خود در نهایت از دسـت پـرورده‌هـای صـاحب نـام مكتـب سرشـار از عشـق اسـتاد ظریـف و صـدها و هزارهـا نشـانه دیگـر از عشق پردازی‌های استاد در قالب نغمه‌ها و نگاشته‌ها كه نام و یاد او را تا ابد در دفتر تاریخ هنر این دیار جاودانه  می‌سازد.
«اکبر یاوریان»

دیدگاهتان را بنویسید